نسبید. (زوزنی). از بن برکندن موی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه). از بن برکندن یا تراشیدن موی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). و رجوع به تسبید شود، نیک سرگین در زمین زدن. (تاج المصادر بیهقی). بار دادن زمین را به سماد و سماد سرگین خاکستر آمیخته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، به بازی گرفتن کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد)