معنی تسلس تسلس (اِ فِ) سالوسی و مکاری. (لطایف از غیاث اللغات) (آنندراج). سالوسی کردن: تا به ناموس مسلمانی زیند در تسلس تا ندانی که کیند. مولوی. نور آن گوهر چو بیرون تافته ست زین تسلسها فراغت یافته ست. مولوی لغت نامه دهخدا