جدول جو
جدول جو

معنی تسرید

تسرید
(اِ)
درز دوختن ادیم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از المنجد). دوختن کفش. (از متن اللغه) ، سوراخ کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از المنجد) ، نیکو روان و نقل کردن سخن را، پی در پی داشتن روزه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، دارای سراد شدن درخت خرما. (از المنجد). رجوع به سراد شود، بافتن زره را و استوارکردن بعض حلقه های آن به بعض دیگر. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا