دورویگی کردن و نفاق کردن و مکر کردن و فریب دادن و غدر کردن و دروغ گفتن. (ناظم الاطباء). سخن دروغ را آرایش دادن. دروغی را راست نمودن: اینجا بگاه نتوان تزویر شعر کردن افسوس کرد نتوان بر شیر مرغزاری. منوچهری. گفت چه گوئید اندر مردی که نامۀ مزور از من به عبداﷲ خزاعی برده است و بر من تزویر کرده از بهر فائدۀ خویش. (تاریخ بخارا) : خواهند جماعتی که تزویر کنند از حیله طریق شرع تغییر کنند. خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 903). از سر زلف تو، همه هیچ بود هرچه دلم حیله و تزویر کرد. عطار. می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همه تزویر میکنند. حافظ