معنی تزبب
- تزبب (اِ دِ)
- با کف شدن دهن وقت سخن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تزبد در کلام. (از اقرب الموارد). خارج شدن کف از گوشۀ دهان در کثرت سخن. (از المنجد) ، مویز شدن انگور. (از اقرب الموارد) (از المنجد) : لقد تزببت لکن فاتک العنب. (اقرب الموارد) ، پر خشم شدن مرد. (از المنجد)
