جدول جو
جدول جو

معنی ترنگا ترنگ

ترنگا ترنگ
(تَ رَ تَ رَ)
اسم صوت از ترنگ + الف واسطه + ترنگ. (حاشیۀ برهان چ معین). صدای انداختن تیرهای پی در پی. (برهان) (ناظم الاطباء) (از شرفنامۀ منیری) ، آواز چلۀ کمان. (برهان) (ناظم الاطباء). آوازی که از چاشنی دادن کمان خیزد. (شرفنامۀ مینری) ، آواز تارهای ساز. (برهان) (ناظم الاطباء) :
ترنگا ترنگی که زد ساز او
به از زند زردشت و آواز او.
نظامی.
و در این بیت بمعنی آواز سنج یا چنگ آمده است:
سنج در آمد به ترنگاترنگ
زهره به یکبار فرو ریخت چنگ.
مولوی (ازانجمن آرا).
، آواز تیغ بوقت زدن بر چیز سخت. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
ترنگاترنگ درخشنده تیغ
به مه درقها را بر آورده میغ.
نظامی.
، در شاهد زیر بمعنی مطلق آواز و صدا آمده است:
بمغز اندر افتد ترنگاترنگ
هوا پر کند ناله بور و خنگ.
دقیقی
لغت نامه دهخدا