جدول جو
جدول جو

معنی ترکه

ترکه(تَ رِ کَ)
میراث مرده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آنچه مال و متاع از مرده ماند. (غیاث اللغات) (آنندراج). میراث. (آنندراج)... و ترکه الشی ٔ المتروک و منه: ترکه المیت. (اقرب الموارد) (المنجد). آنچه را که آدمی در این جهان می نهد و خود بسرای دیگر رود. (از کشاف اصطلاحات الفنون). ج، ترکات. (ناظم الاطباء). متروکۀ میت. (از تعریفات جرجانی) ، در اصطلاح مالی را گویند که از تعلق حق دیگران بعین آن مال صافی باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون) : و فی الاصطلاح الترکه ماترک الانسان صافیاً و خالیاً عن حق الغیر. (تعریفات جرجانی)
لغت نامه دهخدا