معنی ترفض ترفض (اِ تِ) برشاشیده و پریشان شدن. (منتهی الارب). پراکنده و پریشان شدن. (از ناظم الاطباء) ، تفرق و جاری شدن اشک. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، رفتن، شکسته گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تکسر و تبدد. (اقرب الموارد) (المنجد) لغت نامه دهخدا