جدول جو
جدول جو

معنی ترسم

ترسم
(اِ تِ)
نشان چیزی بنگریستن. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی). نشان سرای جستن و نظر کردن بسوی آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به سرای درنگریستن و نشانهای آنرا نظر کردن. (از المنجد) (از اقرب الموارد) ، نظر کردن. بنا کننده و کننده که کجا بنا یا کنده شود. (از المنجد) (از اقرب الموارد) ، درس دادن و بیاد آوردن: ترسم هذه القصیده، یعنی درس بگو آنرا و بیاد آر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، تذکر چیزی. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا