معنی ترتیب نهادن
- ترتیب نهادن (گَ دَ)
- نظام نهادن. رسم گذاردن و انجام دادن کاری بر آئین نظم: خواجه احمد بدیوان آمدو بنشست و شغل وزارت سخت نیکو پیش گرفت و ترتیبی و نظامی نهاد که سخت کافی و شایسته و آهسته و ادیب و فاضل و معاملت دان بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 382)
