جدول جو
جدول جو

معنی ترازو گشتن

ترازو گشتن
(فَ دَ)
ترازو شدن:
نیم آگاه از زلف بلندش اینقدر دانم
که از دلها ترازو گشت مژگان رسای او.
صائب (از بهار عجم و آنندراج).
و رجوع به ترازو شدن شود
لغت نامه دهخدا