جدول جو
جدول جو

معنی تدلق

تدلق
(اِ)
بیکبار رسیدن سیل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بناگاه رسیدن سیل. (از المنجد) (از اقرب الموارد) : تدلق السیل علیه، اندفع. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا