معنی تخم فشاندن تخم فشاندن (سِ تُ دَ) تخم افشاندن: تو ازفشاندن تخم امید، دست مدار که در کرم نکند اشک نوبهار امساک. صائب. رجوع به تخم افشاندن شود لغت نامه دهخدا