جدول جو
جدول جو

معنی تخزیع

تخزیع
(اِ تِ)
بریدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) ، خزع فلاناً ظلع فی رجله، بازداشت او را از رفتار. (اقرب الموارد) ، تقسیم کردن. (المنجد)
لغت نامه دهخدا