معنی تخذ تخذ (اِ تِ) فراگرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). گرفتن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (اقرب الموارد) (المنجد) : لو شئت لتخذت علیه اجراً. و این مبنی برآنست که تاء در اتخاذ اصلی باشد. (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا