جدول جو
جدول جو

معنی تخته پوست

تخته پوست
(تَ تَ / تِ)
همان پوست تخته. (آنندراج). پاره پوستی که درویشان و جز آنان با خود دارند زیرانداز را. تخته ای ازپوست گوسفند که بر آن نشینند و خوابند:
با کلاه نمدبه تخته پوست
شهریاریم و تاج و تخت این است.
نصیرای بدخشانی (از آنندراج).
- تخته پوست انداختن، کنایه از مقیم شدن به جایی است
لغت نامه دهخدا