جدول جو
جدول جو

معنی تحسیس

تحسیس
(اِ)
به حس ّ واداشتن کسی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (المنجد) ، احساس کردن، ملاحظه کردن، یافتن، ریختن آتش بر روی خمیر جهت پختن، پختن گوشت بر روی خاکستر گرم. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا