معنی تتو تتو (تَ) تتوالقلنسوه، هر دو گیسوی کلاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ذؤابه و منه تتوالقلنسوه، ای ذؤابتاها لغت نامه دهخدا