جدول جو
جدول جو

معنی تبعیق

تبعیق
(اِ)
شکافتن. (تاج المصادر بیهقی). شکافتن خیک و جز آن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج). بعق زق الخمر تبعیقاً، شکافت خیک شراب را. (ناظم الاطباء) ، بعق الجمل، نحر کرد شتر را. (ناظم الاطباء). حدیث: یبعقون لقاحنا،ای ینحرون ابلنا و یسیلون دمأها. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نحر میکنند شتران ما را و میریزند خون آنها را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا