معنی تبصیر - لغت نامه دهخدا
معنی تبصیر
- تبصیر
(اِ) - تبصره. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بینا کردن. (زوزنی) (ترجمان علامۀ جرجانی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). بینا گردانیدن. (آنندراج) ، شناسا کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). شناسانیدن. (آنندراج) ، تعریف و ایضاح کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، روشن گردانیدن. (آنندراج) ، بریدن گوشت از هر بند و جدا کردن آن، بریدن، بریدن سر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بخون اندودن. (تاج المصادر بیهقی) ، عبرت کردن. (ترجمان علامۀ جرجانی) ، به بصره شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، چشم واگشادن سگ بچه. (تاج المصادر بیهقی). چشم باز کردن سگ بچه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا