جدول جو
جدول جو

معنی تانول

تانول
زفر باشد، (لغت فرس اسدی چ عباس اقبال ص 330)، پیرامون و اطراف دهان را گویند، (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (ناظم الاطباء)، و آن را نورسر گویند، (فرهنگ جهانگیری)، پوز، (فرهنگ رشیدی) :
من پیرم و فالج شده ام اینک بنگر
تانولم کژبینی و کفته شده دندان،
عسجدی،
... چنانکه در فرهنگ گفته، نوشته شد، سامانی گفته که مرکب است از تا بمعنی ادات انتها و غایت و نول بمعنی منقار و بطریق مجاز آنچه از انسان بمنزلۀ منقار باشد، تصنع و تکلف این ظاهر است، و ظاهراً این کلمه مرکب است از تان و تول چه تان بمعنی دهن و تول بمعنی کج و خمیده است، (آنندراج) (انجمن آرا) (ازفرهنگ رشیدی)، کج دهان، (ناظم الاطباء)، این شعر عسجدی غلط خوانده شد، تانول مرکب است از تا بمعنی کی و حتی، و نول، و نول بمعنی دهان و زفر و منقار آمده است چنانکه در کلمه کفچه نول، کلمه نول دیده میشود و نیز مولوی می گوید:
هرچه جز عشق است شد مأکول عشق
هر دو عالم دانه ای در نول عشق،
(مثنوی چ نیکلسون دفتر پنجم ص 174)،
رجوع بحاشیۀ برهان قاطع چ معین و ’نول’ در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا