تابیدگی. (ناظم الاطباء) : قبیل، اول تافتگی رشته و دبیر، آخر تافتگی آن. (منتهی الارب) ، پیچیدگی. (ناظم الاطباء). کجی، برگشتگی، خستگی. آزار و اذیت. (ناظم الاطباء) ، غرض، تافتگی و اندوهناکی. (منتهی الارب) :.... این دهقان را دوستان بسیار به مهمانی آمدند و طعام ساخت و شراب نیافت، تافته شد و در خمخانه هیچ شراب نبود. عیسی چون آن تافتگی او بدید در خمخانه رفت و دست بر سر خمها بمالید و هر خمی که عیسی دست بر آن مالید، پر از شراب شد. (ترجمه طبری بلعمی). بهمه معانی رجوع به تاب و تافتن و تافته و ترکیبات آنها شود