معنی تار مو تار مو (رِ) دانۀ موی. تای مو، مجازاً، خیلی باریک. نزار: بعیادت پیش وی رفته بودم او را یافتم چون تار مویی گداخته. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 459). - مثل تار مو، خیلی باریک و نزار لغت نامه دهخدا