جدول جو
جدول جو

معنی تار کردن

تار کردن
(ضَم م / ضَ)
تیره ساختن. تاریک ساختن. کدر کردن. بدون روشنی نمودن. رجوع به تار شود، تاراندن. رمانیدن. ترسانیدن. پراکندن و متفرق ساختن: تار کردن مرغی را. کبوترها را تار کردن. رجوع به تاراندن شود
لغت نامه دهخدا