خواجه تاج الدین، حسن عطار بدخشی از بزرگان بدخشان معاصر شاهرخ. خواندمیر در حبیب السیر در ترجمه احوال شاهرخ آرد:... و در اوائل ربیع اول سنۀ احدی و عشرین و ثمانمائه بمسامع علیه رسید که میرزا سعد وقاص که قم را گذاشته پیش امیر قرایوسف رفته بود از عالم رحلت نمود... و متعاقب آن حال خبر متواتر گشت که شاهان بدخشان لواء عصیان و طغیان برافراشته اند و خیال استقلال بر الواح خاطر نگاشته خاقان سعید، امیر شیخ لقمان و امیر ابراهیم و... را فرمود که سپاه قندوز و بقلان و... را جمع آورده در ظل رایت شاهزاده مظفرلوا سیورغتمش میرزا متوجه بدخشان شوند و چون شاهزاده بمنزل کشم فرود آمد و شمامۀ این خبر بمشام بدخشانیان رسید پسر شاه بهاءالدین که والی آن سرزمین بوده حضرت ولایت شعار خواجه تاج الدین حسن عطار را بدرگاه شهریار عالی مقدار فرستاد و اظهار اطاعت و انقیاد نموده باج و خراج قبول کرد و آنحضرت شفاعت خواجه حسن را بحسن قبول تلقی فرموده و رقم عفو بر جراید جرایم شاهان کشید و شاهزاده و امرا باز گشته... و در سنۀ ثلاث و عشرین ثمانمائه... و امیر شاه ملک اردون و شاهان بدخشان و خواجه تاج الدین را همراه ایلچیان فرستاده بودند که به ختای رفته اداء سفارت نمایند. (حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 602- 603) در مطلع سعدین مسطور است که در شهور سنۀ اثنین و عشرین و ثمانمائه حضرت خاقان سعیدشاهرخ میرزا جمعی از ملازمان که سردار ایشان شادیخواجه بود به رسالت ختای نامزد فرمود و میرزا با یسنقر سلطان احمد و خواجه غیاث الدین نقاش را که از زیور فضل و هنر بی بهره نبوده مصحوب آن جماعت ارسال نموده وبا خواجۀ مشارالیه مقرر کرد که از آن زمان که از دارالسلطنۀ هرات سفر کند تا هر روزی که باز آید آنچه مشاهده نماید بی زیاده و نقصان در قلم آرد... بیست و دوم محرم الحرام سنۀ ثلث و عشرین و ثمانمائه بسمرقند رسیدند و آنجا توقف کردند که ایلچیان میرزا سیورغتمش و امیر شاه ملک و شاه بدخشان بدیشان پیوستند... بر این موجب شادیخواجه و کوکچه نوکران میرزا شاهرخ و سلطان احمد و غیاث الدین و تاج الدین فرستادۀ شاه بدخشان و این جماعت بزانو در آمده دایمنک خان احوال میرزا شاهرخ از ایشان پرسید... و خواجه غیاث الدین و اردون و تاج الدین بدخشی را هر یک را هفت بالش نقره...دادند... رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 634 و 646شود. در حبیب السیر (چ 1 تهران در جزء اختتام ص 404) نام صاحب ترجمه تاج الدین بخشی آمده است