جدول جو
جدول جو

معنی تابوغ

تابوغ
آن است که شخصی در برابر سلاطین سربرهنه کند و خم شود و گوش خود را بدست گیرد و عذر تقصیر خود را بخواهد و این قاعده در ماوراءالنهر جاریست، (برهان)، انجمن آرای ناصری پس از ذکر عبارت برهان گوید: در فرهنگها نیافتم الا در برهان رجوع به آنندراج شود کلمه مغولی است و معنی آن سلامی خاص است سلاطین و خوانین را و آن با سر برهنه یک گوش را بدست گرفته رکوع کردن است: باصطلاح اوزبکان تابوغ آن است که در برابر خانی ایستاده کلاه از سر بردارند و یک گوش را بدست نیازمندی گرفته مانند راکعان پشت خم کنند، (حبیب السیر ج 2 ص 247 بنقل از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا