معنی تاب و توش تاب و توش(بُ) وسایل زندگی. اسباب معیشت: ز تنگ عیشی بی تاب و توش گشته چو مور ز ناتوانی بی دست و پای مانده چو مار. مختاری لغت نامه دهخدا