معنی تاب تاب تاب تاب (اَ ضَ) پرتوافکن، نورافشاننده: ای عوض آفتاب روز و شبان تاب تاب تو بمثل چون عقاب حاسد ملعونت خاد، منوچهری لغت نامه دهخدا