جدول جو
جدول جو

معنی تأسیس شدن

تأسیس شدن
(یَم م)
دایر گشتن. بنا شدن. بنیادافکنده شدن. بنیاد گشتن. برپا گشتن. رجوع به تأسیس شود
لغت نامه دهخدا