جدول جو
جدول جو

معنی تأجل

تأجل
(اِ)
گله گله شدن گاو دشتی و آهو و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) ، پس ماندن گلۀ گاوان، درنگ کردن و جمع شدن قوم از جاها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گرد آمدن قوم بر چیزی. (از اقرب الموارد) ، گرد آمدن آب در آبگیر. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، مهلت خواستن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا