معنی پینکی زدن پینکی زدن (هََ) چرت زدن: آن خواجه که چون چراغ یک آب نخورد تا بود ز پرتوش کسی فیض نبرد مانند چراغی که بود کم روغن از اول عمر پینکی زد تا مرد. باقر کاشی (ازآنندراج) لغت نامه دهخدا