معنی پیمان نمودن پیمان نمودن عهد بستن دو تن با هم. معاهده کردن. معاهده. تسجیل. عهد. استعهاد. عهن. معاقده. تعاقد، همدیگر عهد و پیمان نمودن. املاه، پیمان نمودن و مبالغه کردن در آن. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا