جدول جو
جدول جو

معنی پیکرشناس

پیکرشناس(اَ یَ)
عارف و شناسندۀ پیکر:
چو در چشم پیکرشناس آمدی
اگر زر نبودی هراس آمدی.
نظامی.
عروس مرا پیش پیکرشناس
همین تازه رویی بس است از قیاس.
نظامی
لغت نامه دهخدا