جسم و کالبد گاو، کنایه از صراحیی باشد بهیأت گاو. (برهان). بمعنی صراحی و ظرفی که بصورت گاو ساخته باشند و در آن شراب خورند. قسمی قدح. کنایه از صراحیی که بصورت گاو ساخته باشند از چینی یا طلا و نقره، چنانکه رسم بوده است آلات بزم را بصورت حیوانات و طیور می ساخته اند: آن لعل لعاب از دهن گاو فروریز تا مرغ صراحی کندت نغز نوائی مجلس همه دریا و قدحها همه ماهی دریا کش از این ماهی اگر مرد صفائی از پیکرگاو آید در کالبد مرغ جان پریان کز تن خم یافت رهائی از گاو بمرغ آید و از مرغ بماهی وز ماهی سیمین سوی دلهای هوائی. خاقانی. از لعل لعاب مراد شراب است و دهن گاو کنایه از صراحی و از گاو بمرغ آید کنایه از آن است که از صراحی به پیاله ریزد و ماهی سیمین کنایه از انگشتان است که پیاله را بدست گیرد. (از انجمن آرا)