جدول جو
جدول جو

معنی پیش باز رفتن

پیش باز رفتن
(هََرْ وَ لَ)
به استقبال شدن. استقبال کردن. استقبال کردن مسافری که درآید: تلقی، اقبال. (از منتهی الارب) : پیشباز حادثۀ این سال باید رفت که جفت واری زمین بخرند وپس از آن به دویست درم بفروشند. (تاریخ بیهقی ص 622 چ ادیب). نصر پیشباز رفت و راهها نگه داشت تا بر حیله و حال او کس را وقوف نیفتد. (ترجمه تاریخ یمینی). بعزمی ثابت و یقینی صادق پیش باز رفت. (ترجمه تاریخ یمینی). حبیب خجل زده و غمگین روی به خانه نهاد چون به در خانه رسید بوی نان و دیگ می آمد، زن حبیب پیش باز رفت و رویش پاک کرد و لطف کرد. (تذکرهالاولیاء)
لغت نامه دهخدا