معنی پیر پیر (یَ) پدر (در بعض لهجه های فارسی نظیر مازندرانی و سیادهنی و جز آن). اب: مگذر ز سر عشق که گر درّ یتیمی مانندۀ این عشق ترامار و پیر نیست. مولوی لغت نامه دهخدا