جدول جو
جدول جو

معنی پیدا آوردن

پیدا آوردن(هََ خَ رَ)
هستی دادن. بوجود آوردن. پدید کردن. نمودن: چنانکه این پادشاه را پیدا آرد (خداوند) و با وی گروهی مردم دررساند اعوان وخدمتگاران وی که فراخور وی باشند. (تاریخ بیهقی).
همی گویی زمانی بود از معلول تا علت
پس از ناچیز محض آورد موجود ترا پیدا.
ناصرخسرو.
، آشکار کردن: و در دولت و نوبت خویش منزلت او پیدا آرند. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا