معنی پیچ و تاب خوردن پیچ و تاب خوردن (هََ دَ) بخود پیچیدن چنانکه دردمندی. بهر سوی متمایل شدن چون مستی یا بیهشی یا مبهوتی. بی آرامی نمودن با جنباندن تن بهر جانب لغت نامه دهخدا