معنی پهن گشته پهن گشته (پَ گَ تَ/ تِ) پهن گردیده. پخت شده. پخچ شده: سری بی تن و پهن گشته بگرز تنی بی سر افکنده بر خاک برز. ابوشکور لغت نامه دهخدا