جدول جو
جدول جو

معنی پهلوان زاده

پهلوان زاده
(پَ لَ / لِ دَ / دِ)
زادۀ پهلوان. فرزند پهلوان. از نسل پهلوان:
نگهبان برو کرد پس چند مرد
گو پهلوان زاده با داغ و درد.
دقیقی.
چنان پهلوان زادۀ بی گناه
ندانست رنگ سپید از سیاه.
فردوسی.
که ای پهلوان زادۀ پرهنر
ز گردان کیهان برآورده سر.
فردوسی.
بپرسید چون دید روی هجیر
که ای پهلوان زادۀ شیرگیر.
فردوسی.
که ای پهلوان زادۀ بچه شیر
نزاید چو تو زورمنددلیر.
فردوسی.
که ای پهلوان زادۀ بی گزند
یکی رزم پیش آمدت سودمند.
فردوسی.
اگر پهلوان زاده باشد رواست
که از پهلوان این دلیری سزاست.
فردوسی.
پس آگاهی آمد بکاوس کی
از آن پهلوان زادۀ نیک پی.
فردوسی.
که چون بودی ای پهلوان زاده مرد
بدین راه دشوار با باد و گرد.
فردوسی
لغت نامه دهخدا