معنی په پیاز
- په پیاز (پِهْ)
- اشکنه. پیازو (پیاز آب) :
ای دریغا گر بدی پیه و پیاز
په پیازی کردمی گر نان بدی.
مولوی.
نقل است که وقتی خادمۀ رابعه په پیازی میکرد که روزها بود تا طعامی نساخته بودند. (تذکره الاولیاء). گفت توامروز چه خوردی ؟ گفت اندکی په پیاز. (تذکره الاولیاء عطار)
