صاحب برهان گوید کنایه از بدگوئی و عیب جوئیست. لکن در بیت های ذیل معزی و انوری چنین مینماید که بمعنی کار بغیر اهل آن گذاردن است: کی شود غرّه بگفتار مخالف چون توئی مرد دانا کی دهدهرگز بگازر پوستین. معزی. بسلیمان نگر که از سر داد پوستین امل بگازر داد. سنائی. گرت باید که سست گردد زه اولا پوستین بگازر ده. سنائی. معشوقه دل ببرد و همی قصد دین کند با آشنا و دوست کسی این چنین کند... دل پوستین بگازر غم داد و طرفه آنک روز و شبم هنوز همی پوستین کند. انوری. رجوع بکتاب امثال و حکم شود