چیزی است در شیردان بره و بزیچۀ نوزاد و امثال آن پیش از آنکه جزشیر خورده نباشد و آن را برای کلچانیدن شیر بکار برند تا پنیر شود و در بعض لغت نامه ها آمده است: چیزی است زردرنگ که از شکم برّه و بزغالۀ شیرخواره برآید و آن را بر پارۀ پشم بردارند پس سطبر و خشک گردد مانند پنیر. و نیز روده و یا شکنبۀ خشک کردۀ بچۀ مذبوح گوسفند و میش و گاو و گاومیش که هنوز چیزی جز شیرنخورده باشد که در شیر زنند تا بسته شود. منفحه. منفحه. انفحه. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). فرش. مایه. ینق. مایه پنیر، پنیرمایۀ خرس، انفحهالدّب، پنیرمایۀ خرگوش، انفحهالارنب