پوشیده داشتن. مستور داشتن. اخفاء. تزکین. اکتتام. (منتهی الارب). الطاط. (منتهی الارب). تخبئه. تخبیه. (تاج المصادر بیهقی). کتم. کتمان. مکاتمه. استخفاء. اسرار. اهماج: این حدیث را پنهان دار و با کسی مگوی که سخت بد بود. (تاریخ بیهقی ص 685). فضل را هر چند که پنهان دارند آخرآشکار شود چون بوی مشک. (تاریخ بیهقی). این خبر را پنهان داشته و آشکار نکردند. (تاریخ بیهقی ص 288). راز پنهان نداشت هیچ نسیب در غم و علت از حبیب و طبیب. سنائی. بیار آن ماه را یکشب در این برج که پنهان دارمش چون لعل در درج. نظامی. سخنی دارم و آن از تو ندارم پنهان ز آنکه هرگز نکند سوخته پنهان آتش. اثیر اومانی