جدول جو
جدول جو

معنی پنجه انداختن

پنجه انداختن
(وَ)
درهم کردن دو تن پنجه های دست خود را برای زورآزمائی، جنگ و ستیزه کردن. پنجه افکندن:
هرچه خواهی کن که ما را با تو رای جنگ نیست
پنجه با زورآوران انداختن فرهنگ نیست.
قدسی (از آنندراج).
پنجه با ساعد سیمین چو نیندازی به.
؟
- پنجه انداختن به روی کسی، کنایه از درشتی و ستیزه کردن نسبت به بزرگتر از خودی
لغت نامه دهخدا