معجونی باشد مرکب از پنج چیز که بجهت تقویت دل خورند، و معرب آن فنجنوش است. (برهان قاطع). نوعی است از ترکیب که مرکب باشد از سیماب و مس و آهن و این را هندیان پنج امرت گویند یعنی پنج آب حیات و اطباء فرس فقط ریم آهن را گویند معرب آن فنجنوش است. (از شرح خاقانی، غیاث اللغات). معرب آن فنجنوش بود و اکنون به معجون فنجوش اشتهار دارد. (فرهنگ جهانگیری). معجونی است مرکب از پنج جزو که مقوی و مفرح دل است و فنجنوش معرب آن و معنی ترکیبی آن پنج حیات است. (فرهنگ رشیدی) : در چار سوی فقر درآ تا ز راه ذوق دل را به پنج نوش سلامت کنی دوا. خاقانی. هفت جوش آینه دادت تو نیز پنج نوش از کلک صفرائی فرست. خاقانی. - پنج نوش سلامت، حواس خمسۀباطن. (آنندراج). و نیز رجوع به فنجنوش شود