معنی پلید کردن پلید کردن (وَ ءَ) آلوده و ناپاک کردن. شوخگن کردن. چرک کردن. نجس کردن. انجاس. تنجیس. (دهار). اخباث. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) لغت نامه دهخدا