معنی پف تلنگر پف تلنگر (پُ تِلِ گَ) از پف بمعنی دم و تلنگر، زدن با نوک ناخن وسطی فشرده به ابهام، نان از شب مانده که بار دیگر بر سر آتش نهاده و نرم کنند لغت نامه دهخدا