اعتماد. مظاهرت. قوی پشتی. استظهار. اطمینان: کرا پشت گرمی ز یزدان بود همیشه دل و بخت خندان بود. فردوسی. هم ایدر مرا پشت گرمی بدوست که هم پهلوان است و هم شاه دوست. فردوسی. مرا پشت گرمی بد از خواسته بفرزند بودم دل آراسته. فردوسی. ، مددکاری و تقویت. (غیاث اللغات). امداد. یاری کردن: خورشید جودت ار نکند پشت گرمئی سرما کند شمار من از کشتگان برف. کمال اصفهانی (از فرهنگ ضیاء)