معنی پس افکند پس افکند (پَ اَ کَ) پس اوگند. پس افگند. ذخیره. پس افتاده. پس انداز. اندوخته. مانید. یخنی: هم بعلم خودش بده پندی (کذا) که ندارد جز این پس افکندی. اوحدی. ، میراث. (برهان قاطع) لغت نامه دهخدا